کارن کارن ، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
کاریناکارینا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

عشقهای ابدی مادر ... کارن و کارینا

چهل و شش ماهگی کارن و کارینا ی عزیزم

1395/11/17 18:30
نویسنده : فاطمه
430 بازدید
اشتراک گذاری

کارن و کارینا در کلاسهای خاله نرگس (آموزش در بستر زندگی)

بازدید از بناهای قدیمی بازسازی شده (خانه اوصیا)

 


 

 

 

 

این ماه کلاسای بیشتری از کلاسهای خاله نرگس رو شرکت کردیم ... و امروز علارقم داشتن مهمان بچه هارو بردم برای شرکت در این بازدید جالب (خانه اوصیا) ... هوا هم سرد شده بود و بچه های زیادی هم شرکت کردن ... کارینا لجبازیش گل کرد و در بازیها شرکت نکرد ... و در پایان بچه ها با خوردن پفیلاهای خاله نرگس پز عازم خونه شدن ....

 

 

عروسک بازی عروسک مامان...

 

دکتربازی خانم دکتر مادر جون ( البته مادرجونش تخصصش رو هم در پزشکی انتخاب کرد ... سونوگرافیست )

 

عزیزم ...

 

 

تقاضای دسر طالبی جوجه هام ... و سرو یه دسر دونفره مخصوص ...

 

 

 

 

 

نخ بازی ... بازی که بچه ها از کلاسای خاله نرگس یاد گرفتن و چند روزی باهاش سرگرم شدن ...

 

 

 

زردک پوش مامان (بافت بلوزش کار دست مادر جونه)

روزنامه نویسی کارن جان ... مثلا جدول حل میکنه ... البته بسبک پدر جون

 

 

 

 

صبحانه خورون ... تخم بلدرچین ... کارینا دوسش داره

 

کارن کلا با بوی غذاها مشکل داره و تخم مرغ رو هم با اکراه میخوره ... با وعده کارتن و پاستیل و ...

 

 

 

بازی بازی ... اونم تو یخچال ؟؟؟؟

 

 

 

مهمانی تولد پدر ... و کارن و کارینا آماده و خوشحال ... آخه همه هستن ...تارا ...سارا ...مهتا... آیدا ...

 

 

ژستت رو قربون مرد من ...

 

 

 

دختروک با لباس رنگی رنگیش در انتظار مهمانهاش

آشپز کوچولوی مامان ... در حال چک کردن پلو ...

 

 

کارن و کارینا و بابایی و کیک مامان پز برای تولد پدر...

 

باز دختروکم قهر کرد و نه نه گویان اینجوری نشست و حاضر نشد که پدر رو در بریدن کیک همراهی کنه ... و کیک یک برش مردانه خورد بدست پدر و پسر

 

شرکت در همایش مادر بزرگهای موسسه مهر ... که مادر جون در گروه سرودش عضو بود و اجرا داشت ...

 

بعد شرکت در همایش کارینا وقتی خواست سوار ماشین بشه زمین خورد و زانوش زخم شد و کلی گریه کرد تا وقتی بخونه مادرجون رسید و دارو زده شد روی زخمش ...

 

ماشین بازی با بالشتهای مبلی در خانه مادر جون یکی از بازیهای دوست داشتنی کارن و کاریناست

 

قهر قهرو خانم ...

 

آخ جون ... کلاس خاله نر گس در مورد نخ و قرقره و ... خیلی لذت بخش بود برای جوجه ها ...

 

 

 

 

 

 

 

 

قیچی بازی ...

 

مرد سخت کوش من ...

 

کارن و کارینا و دستگاه نخ ریسی ... و کلی کنجکاوی

 

خاله نرگس و اجرای قصه قرقره ها با کمک بچه ها ..

 

 

کارینا که هنوز یخهاش وا نشده برای شرکت در بازیها ...

 

ریسنده مرد من

 

نخ و قرقره های رنگ برنگ و شبرنگهای رنگی و ساختن اشکال مختلف روی صفحه چسبناک ... البته آیدا جون هم در این کلاس مارو همراهی کرد ...

 

 

 

یه روز دیگه ... یه روز تعطیل ... که با گرم بودن هوا در زمستون مارو تحریک کرد برای رفتن به جنگل ... بچه ها خیلی خوشحال بودن ... ولی هوا سرد شد و درختها همه لخت ... فقط تونستیم نهاری بخوریم و برگردیم ...

آماده حرکت ...

 

رسیدیم بمقصد .. لفور

کارینا و ذوقش برای دیدن تاب ... ولی نشد تاب بازی کرد

 

کارن اماده برای خوردن ساندویچ مامان پز ... و البته در حال لرزیدن

 

نوش جونت دردونه دختر ...

 

نوش جونت پسر لرزون من ...

 

آخیش گرم شدیم ... داخل ماشین

خرگوش خانم هم گرم شده

 

 

 

آی مت ...

 

 

 

 

دخمر کوچیکه در آغوش دخمر بزرگه

 

شامپو ابه ...بجای اوه ... بلاخره تبلیغات اثر گذارش مارو وادار کرد یکی بخریم تا به کنجکاوی بچه ها پاسخ داده بشه ...

حاضر ...حرکت ... بریم خونمون (کارن)

 

داداش فقط کارن جان مهربان

 

دست  دور دردونکم ...

 

 

 

و اما طوطک ....

یکی از خاطره برانگیز ترین روزها ... روزی که پدر یه طوطی کوچیک رو که فرار کرده بود و بمحل کار پدر اومده بود بخانه اورد ... و بچه ها و البته آقای پدر حسابی باهاش سرگرم شدن ... و البته یه بار هم فرار کرد و در محیط خونه پرواز میکرد تا پدر اونو گرفت و مادر کلی حرص خورد و بچه ها کلی لذت بردن و جیغ زدن ...

صبح روز بعد این طوطی کوچک رفت بخونش ... و بچه ها اونو بنام طوطک همیشه یاد میکنن . از پدر خواستن وقتی خونه حیاط دار خریدن براشون یه طوطک بخره ...

 

 

 

 

 

 

 

 

دوقلوهای کلاس خاله نرگس

 

 

دوقلوهای خودم

 

کارن و کارینا در جشن تولد رادمهر در کلاس

 

لوله بازی ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)