کارن کارن ، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره
کاریناکارینا، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

عشقهای ابدی مادر ... کارن و کارینا

دوران بارداری

1392/1/17 21:34
نویسنده : فاطمه
553 بازدید
اشتراک گذاری

دوران بارداری:

17/6/91 

گرفتن جواب مثبت آزمایش

(تیتر 5/858 برای وجود شما به ثبت رسید)

 

25/6/91

سونوگرافی اول

وجود دو ساک حاملی یکی تو پر بود و یکی تو خالی

 

4/7/91  

بعد از 6 هفته برای شنیدن صدای قلب کودکی که در وجودم شکل گرفته رفتم سنوگرافی و صدای قلب دو کودک شنیده شد ، شروع بارداری دو قولویی من شوک  شدنم ازاین مسئولیت سنگینی که خدا برای من رقم زده و شادی زیاد پدرتون

 

25/6/91 

داشتن حالت تهوع ، سر درد ، بی حوصلگی ، بیشتر خونه مادری هستم، 3 کیلو اضافه وزن دارم و دلواپس سلامتی شما هستم

 

7/7/91

سنوگرافی برای عمل سرکلاژ

 

17/7/91

انجام عمل سر کلاژ (بستن دهانه رحم) برای امن شدن شما تو دل مادر

حدودای ظهر بود عمل انجام شد بعد از بهوش اومدن چند ساعتی بیمارستان بودم و بعد رفتم خونه مادری

 

13/7/91

امروز رفتم پیش دکتر خوشبخت دکتری که دوست داشتم شما رو بدنیا بیاره

 

27/7/91

انجام آزمایش کلی

 

16/8/91

انجام سونوگرافی اصلی برای تایید سلامتی شما (توسط عالمه جون زندایی پدرتون)

تعیین جنسیت هم با شک همراه بود.اول یه پسر و دختر گفته شد ولی روی دختر تردید داشت و قرار سونو مجدد برای یک هفته دیگه گذاشته شد تا تعیین جنسیت دقیقا انجام بشه.

 

26/8/91 

   آماده شدن جواب آزمایش تست سلامت جنین

روز سختی بود تیتر یکی از موارد آزمایش مثبت بود و من خیلی ناراحت شدم ولی با کمی تحقیق فهمیدم اون مربوط به مادر نه بچه ها

 

22/8/91

  رفتن پیش دکتر و دکتر سلامت شما را تایید کرد (براساس آزمایش تست سلامت جنین) فقط بالا بودن ریسک مسمومیت حاملگی من مساله است  که باید تحت کنترل باشه.

 

30/8/91 

در سونو گرافی امروز فهمیدیم یکی از قلها دختره و دیگری پسره... و یه فیلم کوتاه رنگی هم از شما تهیه کرد ( چهار بعدی) دختری دستش روی صورتش بود و پسری هم پشت جفتش دالی می کرد.

 

(یه دختر دارم شاه نداره  یه پسر دارم همتا نداره)

و شما سوپرایز شب یلدا بودید .

 

13/9/91  

ویزیت دکتر همه چیز خوب بود

 

24/9/91

شروع خرید سیسمونی

 

26/9/91

ادامه خرید سیسمونی وبارش برف بعد از 5 سال.

 

28/9/91   

خرید سیسمونی در شهر مجاور

 

5/12/91  

  ویزیت دکتر و سونو دکتر که می گفت خیلی شیطونید و  وول وول می خورید .

همه چیز خوب بود و هست فقط تنگی نفسهای من که شبها منو بی خواب می کنه و درد زیر جناغم .

 

جستجو برای اسم شما...نظرات دیگران وجستجو در سایتهای انتخاب اسم ...و نظر پدر... و نظر من ...

 

1/1/92 تا 13/1/92    شروع سال جدید .

عید دیدنی  ، سرما خوردگی  مامان و سرفه ، شروع هفته 33 بارداری ...اعلام خطر دکتر برای زودتر بدنیا آمدن شما ، درد پهلو من ...  سرما خوردگی پدر و اولین  سیزده بدری که جایی نرفیتم(ما رفیتم پیش مادری و پدری و تو حیاط زیر شکوفه ها و عطر بهارنارنج نهار خوردیم و یه سری به دریا زدیم ولی شلوغ بود و زود برگشتیم)

 

15/1/92  

  برگزاری تولد مادر دو هفته زودتر

 

17/1/92   

ویزیت دکتر بعد از یک ماه

شروع 35 هفتگی... پاهام ورم زیادی کرده وصورتم  هم پف کرده ...دستور پزشک برای انجام  آزمایش برای دردپهلوم که کلافه کننده بود .اعلام تاریخ 17/2/92 به عنوان تاریخ به دینا اومدن شماها

 تکمیل خرید سیسمونی ( مثل تخت و پرده اتاق و...)

 

19/1/92   

انجام آزمایش و تزریق واکسن کزاز

 

23/1/92

شروع هفته 36 که همراه بود با 17 کیلو اضافه وزن من ...دیگه به سختی راه می رفتم

 

24/1/92

انجام آزمایش برای تاییدیه فریز کردن  خون بند ناف شما عزیزان

 

26/1/92 

  نصب پرده اتاقتون ..... رسیدن سرویس خوابتون ......

 

 29/1/92 

بستن قرار داد برای فریز شدن خون بند ناف.

 

30/1/92

تولد مادر که همزمان شد با روزی که سیسمونیهاتون روآوردیم و جشن گرفتیم  براتون.....

 

( امروز روز شما بود ... حرف شما بود ... مال شما بود .... پر از عطر شما بود ... ولی تولد مامانی بود )

(هدیه های روز سیسمونی )

 

نمایی از اتاق کارن و کارینا

 

مامان و بابا از روزی که با هم ازدواج کردن برای کودکی که خواهند داشت به مناسبتهای مختلف هدیه میخریدن  کادو میکردن و نگه میداشتن ... وامروز این هدیه ها برای هر دوی شما باز شدن ...

 

4/2/92  

رفتن به آتلیه و گرفتن عکس یادگاری از دوران بارداری مادر عکسهای 3 نفری و 4 نفری .

 

7/2/92  

دیگه اینقدر  بزرگ شدید حرکت هاتون کند شده باید زوم کنم روتون  تا  بشه حرکت هاتون رو حس کنم ، پف زیادی هم کردم مخصوصا دست ها و پاها

 

11/2/92  

آخرین ویزیت دکتر ، دکتر منو تحسین کردو گفت شیر زن بودی تا حالا دو قولو ها تو داشتی

 

11/2/92  

روز مادر بود ... و خاله از طرف شما با اس ام اس زیبایی بهم تبریک گفت  ( مرسی که اومدین تو زندگی من و منو لایق این تبریک کردید.)

 

12/2/92

روز معلم ...برگزاری جشن بهار نارنج در پارک شهر و نمایشگاه  بهارنارنج ... ماهم شرکت کردیم کمی آش رشته خوردیم  و بستنی...

 

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

17/2/92      

بوسمیلادتون مبارک بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)