یک ماهگی کارن و کارینا
کارن و کارینای عزیزم ... فرشته های نورانی من میلادتون مبارک
نوشته های رنگی رنگی :
روز تولد (شروع یک ماهگی )
17/2/92
من در بیمارستان کلینیک پذیرش شدم ...ساعت 30/12 وارد اتاق عمل شدم .... دکتر خوشبخت اومد .. عمل سزارین شروع شد ... بی حسی از کمر ...با کمی درد ....وبعد صدای گریه قل اول ...دخترم و سپس گریه قل دوم پسرم .... کارینای عزیزم با سر و کارن مهربانم با پا وارد دنیا شدند ... و بعد از دیدن شما و بوسیدنتون و پرسیدن یک سوال : بچه ها سالمن و شنیدن جواب بله هر دو خوبن چیزی به خاطر ندارم ...
وقتی از خواب بیدار شدم همه خوانواده اطراف من بودند و دوقلو ها در تختشون و برق شوق در چشمهای همه دیده می شد و احساس درد .... دردی شیرین .... و اولین بار از شیره جانم نوشیدید... گوارای وجودتان... وشروع شبی طولانی که با خاله سپری شد
18/2/92 صبح بعد ویزیت دکتر باید حرکت میکردم ... و به سختی و درد شدید چند قدم راه رفتم ... و اجازه ترخیص داده شد و پدر رفت به دنبال کارهای ترخیص ... حدود ظهر چهارتایی به همراه پدرجون و مادرجون رفتیم خانه ...
قد و وزن اولیه دوقلوها:
کارن وزن 300 /2 قد 49
کارینا وزن 600 /2 قد 49
20/2/92 بچه ها آزمایش یرقان دادن و کارن درجه زردیش بالا بود و بستری شد ... و تجویز دکتر برای مصرف شیر خشک کمکی برای دوقلوها
22/2/92 کارن از بیمارستان مرخص شد... بندناف کارن افتاد ...
28/2/92 دادن تست تیروئید
29/2/92 ... بندناف کارینا افتاد ...
30/2/92 رفتن به خونه پدری و مادری برای اولین بار
4/3/92 شروع دل پیچه های شدید کارینا .
14/3/92 رفتن به ییلاق چلاو .... و مشکلات مادر در رابطه با شیر خوردن
شما