پانزده ماهگی
کارن و کارینا آماده برای رفتن به خونه دایی جون مجید ...
چاچا خورون کارن و کارینا با شیشه جدید ...
...
کارن و کارینا بیحوصله ... منتظر برای رفتن به مهمونی ...
کارن بعداز دیدن اسب در کنار دریا ... میگه اسسب ...
یکنه
کارینا ترسان از دریا ... ولی ذوق میکنه می گه دیااا ...
کارن و کارینا ناراحت از برگشتن به خونه ....
کارن و کارینا آماده برای رفتن به خونه مادرجون
نشستن به سبک مامان نشستن به سبک بابا
کارن و کارینا در حال بازی ...
کارن و کارینا در آبکشهای مادرجون ...
آبکش بازی چه کیفی داره ...
آخ جون میخوایم بریم دریاااااا
دریا تعطیل بود ... رفتیم پارک ....
بازی کردن کارن و کارینا ...
تی وی ویدن همراه با خارش لثه ...
عاشقان پنکه بازی ... نه پکه بازی
کارینا این روزا همش زیر میز بسر میبره ... اینجام خونه مادر جونشه ...
کارینا در حال فرار از خوابیدن به ماشین لباس شویی پناه برد ... (ساعت 2 نیمه شب )
کار ن جان درحال شستن لباس کارینا...
عزیز مامان در حال لالا - خونه مادری
قورباغه خانم - خونه مادری
پله پیمایی کارن و کارینا - خانه مادر جون ( خدا به داده ما برسه )