کارن کارن ، تا این لحظه: 11 سال و 13 روز سن داره
کاریناکارینا، تا این لحظه: 11 سال و 13 روز سن داره

عشقهای ابدی مادر ... کارن و کارینا

بیست وشش ماهگی کارن و کارینا

1394/3/17 19:0
نویسنده : فاطمه
304 بازدید
اشتراک گذاری

 

ق

دریا ... دریا ... دریا... و باز هم دریا و یه روز خیلی قشنگ با کارن و کارینا

برای تعطیلات خرداد ماه به همراه مادری و پدری و خاله و دایی جان و خانوادش و خان دایی و خانوادش به خانه ییلاقی در ییلاق نیراسم رفته بودیم و حسابی به کارن و کارینا خوش گذشت .... کوه نوردی ... تاب بازی ... بازی با دخترداییها ... و کباب خوری و از همه مهمتر رقصیدن های دسته جمعی لحظه های قشنگی رو برامون رقم زده بود ... و هوای خنک و دلپذیر کوهستانی ، آسمان پرستاره و ماه زیبا ، وزش شدید باد در نیمه های شب ،حس و حال خوبی به هممون داد ... محبت فقط تنها مشکلش غذا نخوردن بچه ها بود ...کچل

 

کوه پیمایی کارن و کارینابوسبوس

عکس یادگاری پشت در بسته خانه های قدیمی  ... البته بچه ها حسابی در میزدن ...خندونک

 

اینجا هم یه تخته سنگ به شکل شیر در بالای کوه وجود داره که هرساله کلی عکس یادگاری باهاش میگرفتیم و امسال کارن و کارینا اولین عکسهاشونو باهاش گرفتن و روی شونه هاش نشستن ...


 

زمان برگشتن رسید ...غمگین و کارینا کل راه رو تو بغل مادر خوابید ولی کارن مهمون ماشین دایی جانش بود  و کل راه در حال رقصیدن ورجه وورجه بود جشنبغل

 

بوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوس

یکی از روزهای پایانی خرداد ماه که خاله امتحاناتش تموم شد کارن و کارینا بهمراه مادر و خاله جونی عازم دریاکنار شدن و حسابی خوش گذروندن ...  دریا چه عالی بود و زیبا و مواج

 

کارن و کارینا آماده حرکت به سمت دریا ...جشن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قدم زدن در ساحل ماسه های داغ ... بچه ها عاشق اینکارنمحبت

 

 ساحل زیبای دریا و بازی با ماسه ها ... با سطلهای بازی  ....

 

نازنین مادربوس ... هنوز از آب دریا میترسهترسو و ترجیح میده دور از آب بازی کنه و با سطل آبی که کارن براش میاره سرگرم میشه ...

کارنمبوس عاشق آب بازیه ... و اگه مراقبش نباشی میره وسط دریا ...              برق لذت رو میشه تویه چشماش دید ....محبت

 

و بازی های دونفره دو قلوهای من ...بوسبوس

 

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

 

دوسال گذشت ولی بچه ها هنوز با غذا خوردن مشکل دارن خستهغمگین مخصوصا وقتایی که خونه نباشیم ...کچل خونه هم که هستیم باید روی صندلیشون و درحال دیدن بی بی انیشتن یا خاله ستاره یا بانی نی یا فیلم تولدشون باشن ...  ترسوخواب آلود یه مدتی هم هست که کارن پلو با تکه های انجیر خشک میخوره تعجب و کارینا با ماست ... و کارن تخم مرغ رو با پاستیلتعجب  و کارینا با گوجه و خیار میخوره ...خوشمزهدلخور

اینم شیر خوردنهای آخرشب کارن و کارینا ... کارینا شیر دوست داره محبت ولی کارن با تهدبد خاموش شدن تی وی میخورهخسته  و گاهی آنچنان سریع میخوره که بعدش میگه شمکم شمکم ...چشمک

 

 

 

 

 یه جمعه دیگه و گردش در باغ به همراه پدری ... و آب دادن به جوجه اردکهای که تازه متولد شدن بوس

 

 

آقای پدر و جوجه خروسی که برای بچه ها شکار کرده ... دروغگو کارن نمیترسه و حسابی بغلش میکنه ... خطاولی کارینا میترسه از دور نظاره گره ...زیبا

 

 

 

 

پسندها (8)

نظرات (0)